loading...
پنجمی های رازی
پيغام مدير سايت

سلام به خدا دارم از ناراحتی می‌میرم می‌دونین چرا چون که شما گل ها یک زحمت کوچولو موچولو به خودتون نمی‌دین یه نظر برای من بزارید معلوم شد که هیچ کس من رو دوست نداره!!!!!! نه تنها کسی از من خوشش نمی‌آید بلکه از وب ام هم خوشش نمی‌آید. باشه حالا که اینجوری شد من هم قهر ام تا وقتی که بیام و ببینم که واسم نظر گذاشتید. هر روز سر می‌زنم به وب ام اگه نظر گذاشتید من هم مطلب می‌زارم

زهرا نجفی بازدید : 25 جمعه 17 آذر 1391 نظرات (0)

چرا تهران پایتخت شد؟

الف – پیشینه گستره تهران .
ب – رشد و توسعه آبادی تهران .
گستره تهران ، که می توان آن را از حوزه دماوند تا آن سوی کرج و از آبادی های ارتفاعات البرز تا دشت جنوبی ری و ورامین در نظر گرفت ، بسیار کهنسال و دیرینه است . این خطه از خاک ایران زمین ، بخشی از نجد ( فلات ) ایران است که روزگاری کف دریا را تشکیل می داد . زمانی که دوره خشکی در این قسمت از آسیای جنوب غربی آغاز شد ، قاره اروپا یخبندان بود . با شروع این دوره بر اثر قطع شدن باران های معمول ، کم کم سطح دریا فرو نشست و ابتدا کوها از آب سر بر آوردند و در پی آن با خشک شدن دریا دشت ها نیز آشکار شد ند .
زندگی آدمیان در کوه ها و غار ها آغاز گردید و با سرسبز شدن دشت و سرازیر  گشتن حیوانات به آن پهنه ، آدمی نیز که زندگی اش تابعی از این متغیر بود ، به دنبال حیوانات به دشت آمد . دیر گاهی گذشت تا خانه ساخت و سکنا گزید و زراعت را آموخت و حیوانات را اهلی نمود .
یکی از کهن ترین نقاطی که در این گستره، این معنا در آن شکل گرفته است ، چشمه علی است . باستان شناسان در پی کاوش های فراوان پی برده اند ، دست کم هشت هزار سال پیش مردمانی با تمدنی در خورتامل نخسین بار در کنار این چشمه زندگی کرده اند . این چشمه  پیش از اسلام با نام « سورن » خاندان مشهور ساسانی خوانده می شد و بعدازورود اسلام به نام حضرت علی(ع) نامگذاری شد.
 به استناد بررسی های زمین شناسان و داغی که بر سنگ دیواره در مظهر  چشمه هویداست آب چشمه در هزاران سال پیش از امروز افزون تر بوده است . پوسته زمین در این قسمت از کره زمین در حال تغییراست و همین تغییرات موجب بروز زلزله و کم شدن آب چشمه علی شده است .
سوای چشمه علی ، در تپه ازبکی در 70 کیلومتری غرب تهران نیز آثاری از زندگی مردمانی  کشف شده  که 9 هزار سال  پیش در آن  حدود می زیستند . شهر ری که در روزگار باستان« راگا »  و یا برخی اسامی دیگر می خواندند، خود یکی از کهن ترین شهر های عالم است و با بابل و نینوا درمیان رودان ( بین النهرین) پهلو می زند  ، و پیشینه ای چند هزار ساله دارد و نام این شهر در تورات نیز آمده است .
شهر ری پر آوازه در کنار کهن راه دوهزار ساله ابریشم خود موجب اعتبار و شهرت این راه شرقی – غربی جهان قدیم بود .
در تپه قیطریه ، اراضی خیابان پاسداران ، خجیر ، تهرانپارس ، چندار ، خوروین ، ساوجبلاغ و اراضی حاشیه شهر جدید پردیس ، ایگل ، اوشان و جای جای این گستره پیر سرزمینمان آثاری کشف شده است که حکایت از دیرینگی زندگی ایرانیان در ادوار مختلف در آن دارد .
 خلاصه اینکه تهران اگر چه جوان است ، لیکن در دامان مادری چشم به جهان گشوده است ، که خود داعیه مهتری و سروری در پیشینه داشتن تمدن بشری در عالم دارد و به تعبیری دیگر تهران این نوزاد دویست ساله اگر در میان شهر های بزرگ جهان سر بر آسمان تفاخر می ساید ، پا بر دوش غولی نهاده است که هزاران سال عمر دارد .
 این تعبیر براین  حقیقت استوار است ، که هرگز در جامعه بشری و حتی در کائنات ناگهان  و یک شبه  چیزی پدید نمی آید ، بلکه تشکیل اجرام آسمانی و ستارگان و پدیده ها و کشفیات علمی انسان و هزارها نمونه دیگر ، پای بر این واقعیت می فشارند که همه پدیده های اطراف زندگی بشر دارای سیر تحولی است ، که گام به گام متحول می گردد و آن مسیر ، به لحاظ ریاضی  خطی است ، سینوسی ، یعنی به وجه موج که فراز و فرود هایی دارد .
بنابراین ، گو اینکه تهران دویست ساله هم خود دارای پیشینه ای دست کم هزار و چهارصد ساله است ، اما ناگهان و به یکباره در کویر بی آب و علفی سر برنیاورده ، بلکه این آبادی  در گستره ای بسیار پر سابقه با محو شدن شکوه ری باستان ، اندک اندک به اعتبار و آوازه ای دست یافته  ، و سرانجام سزاوارانه آقا محمد خان آن را به پایتختی بر گزیده است.
ب – رشد و توسعه آبادی تهران :
از قراین و نشانه هایی که در دست است، چنین بر می آید ، که نطفه سکونتی این آبادی خوش شانس ، اواخر عصر ساسانی و کمی پیش از اسلام تشکیل یافته و خردک خردک بر ساکنین و خانه هایش افزوده شده تا جایی که اواخر قرن دوم هجری آنقدر اعتبار بر این آبادی مترتب بوده ، که از خانواده ای از آن میان ، فرزندی طالع دار پا به عرصه وجود می نهد . فرزندی که بعد ها آوازه و شهرتش موجب  شد ، به سال 463 قمری برای نخستین بار ، نام « طهران » در کتاب « تاریخ بغدادی » ثبت گردد .
 ابو عبدالله محمد بن حماد تهرانی رازی ، محدث قرن سوم هجری فرزند نامدار آبادی جوان تهران است ، که به سال 261 قمری ( 271 ) در 81 سالگی چشم از جهان فروبست ، و ابی بکر خطیب بغدادی به سال 463 قمری ، در کتاب خود واقعه مرگ او در عسقلان  شام را ثبت کرد .
با گذشت زمان، تهران رفته رفته رشد و توسعه یافت و آباد شد ، که البته آبادانی اش در آن روزگار مرهون آب فراوان  و خاک حاصلخیزش بود ، به طوری که اوایل قرن ششم آوازه میوه ها یش ، سراسر ایران زمین را در نوردیده بود . ابن بلخی در « فارسنامه » به سال 500 تا 510 قمری ، از انار مرغوب تهران یاد کرده است .
آبادی تهران داشت گام های آبادانی را با آهنگی ملایم بر می داشت که اوایل قرن هفتم ، حادثه ای عظیم سرنوشت شهر ری ، منطقه و حتی سراسر خاک ایران را دگرگون ساخت و این دگرگونی انقلابی را در تاریخ تهران پدید  آورد که عظمت تهران امروز را باید حاصل تداوم تحولاتی مهم دانست ، که آن اتفاق نقطه آغازش بود .
آن حادثه شوم ، حمله وحشیانه و ویرانگر مغول بود ، که همه چیز را چون آتش سوزاند و چون سیل ویرانه ساخت . در این حمله، ری آن شهر باشکوه به تلی از خاکستر و ویرانه ای از خرابه ها و پشته ای از کشته ها تبدیل شد . حمله بار دوم و سوم آن وحشیان آخرین رمق تن نیمه جان شهر را گرفت . گو اینکه بعد از فروکش کردن تاخت و تاز متجاوزان ، شهر زندگی نیمه جانی را دوباره آغاز کرد و پاره ای از شهروندان فراری با بازماندگانی چند تلاش کردند تا زندگی را  به این شهر باز گردانند ، لیکن بخت از ری برگشته بود ، و این اقدام ها هیچ یک مرهمی برزخم مهلک تن بی رمق کهن شهر این گستره پیر نشد و تنها به برکت وجود مرقد حضرت عبدالعظیم در قرن یازدهم ازآن شهر نام « روستای شاه عبدالعظیم »  باقی ماند. آبادی خردی که تا عصر پهلوی هم هنوز با همین نام خوانده می شد.
 باز گردیم به ادامه موضوع  ، یعنی تاریخ تهران . هر چه این حمله اثر ویرانگرانه اش را بر پیکر شهر ری تداوم می بخشید با گذشت زمان اعتبار تهران افزوده می گشت . هجوم مغول عده ای از مردمان ری را پناهنده آبادی کوچک تهران کرد . این افراد در آینده خود موجب اعتلای فرهنگ شهر نشینی تهرانیان و افزایش سرعت توسعه  در این آبادی شدند . با آوردن شیوه معماری شهری و حتی مصالح خرابه های ری ، خانه سازی شهری را در آن آبادی باب کردند . هسته اولیه بازرگانی و تجارت را پدید آوردند ، که بعد ها خلاء بازار از میان رفته شهر ری را در این گستره وسیع بیش و کم پر کردند و ده ها اقدام دیگر .
آهنگ توسعه و اعتبار یافتن تهران چنان افزون گشت ، که به سال 806 قمری برابر 1403 میلادی تهران دیگر روستای گمنامی نبود بلکه خان تهران ، بابا شیخ ، نماینده تیمور مأمور پذیرایی از کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا شد .
بابا شیخ ، باغی را در شمال غربی تهران آن روزگارجنوب میدان توپخانه فعلی  طرح افکند و اولین عمارت بزرگ و شاید توان گفت : قصر تهران ، را در آن باغ جایی که بعدها ارگ سلطنتی گردید ، ساخت . آهنگ توسعه این آبادی باز هم تندتر شد ، بدین ترتیب  که در همین قرن نهم نخستین امامزاده های آن نیز بنا گردید . امامزاده هایی چون سید اسماعیل ، یحیی ، زید ، سیدنصرالدین . اکنون دیگر آوازه تهران از همطرازانش از قبیل مهران ، دولاب ، طرشت و . . . فزونی گرفت .
با شروع قرن دهم و اوج گیری سلسله پادشاهی صفویان ، تهران ، که دیگر از جرگه روستا ها خارج و در زمره شهرها و یا بهتر باید گفت باغ شهرها  به حساب می آمد ، برگی زرین بر تاریخ آن افزون گردید و گامی مهم در راه توسعه این شهر بر داشته شد و بر اعتبار آن  باز هم افزوده  گشت .
 به سال 961 قمری ، شاه تهماسب در پی آمد و شدی که به تهران داشت ، فرمان داد تا حصاری گرداگرد شهر بنا کنند . حصاری که بیش از سیصد سال دوام یافت و شهر و ساکنانش را از هجوم دشمنان ، راهزنان مصون داشت .
این حصاررا به طول شش هزار گام با 114 برج به تعداد سوره های قرآن کریم ساختند . به عبارت دیگردر هر 53 گام یک برج ،و در پای آن یک سوره قرآن دفن شد ، و در کنار جبهه بیرونی آن نیز خندقی کندند .
برای شهر تهران 4 دروازه ( دروازه های شمیران اول پامنار ، قزوین اول بازارچه قوام الدوله ، حضرت عبدالعظیم اول بازار حضرتی و دولاب اول بازارچه نایب السلطنه ) در نظر گرفتند .
شاه تهماسب را سبب این اقدام مهم بنابر اظهار نظر نویسنده کتاب « جنت النعیم » دو چیز بوده است ، یکی زیارت امامزاده حمزه ، جد اعلای پادشاهان صفویه و حضرت عبدالعظیم و دو، وجود شکار فراوان در دشت های مهران و تهران .
افزون بر بنای حصار بدیهی بود ، که آن زمان داخل شهر هم احداث بناهایی آغاز شد ، و ساخت و ساز آهنگی تازه یافت. نویسنده « هفت اقلیم » درباره ساخت حصار و بازار می نویسد :
« تهران در زمان شاه تهماسب صفوی به زینت باره و زیور اسواق آراسته گردید . »
در این عصر ، خواهر شاه تهماسب هم مدرسه و تکیه و حمامی در محله چال میدان بنا نهاد ، که بعد ها آن ابنیه  با نام « خانم » شهرت یافت .
تهران در عصر شاه عباس ، آبادتر از پیش شد . نویسنده « زینت المجالس» به سال 1004 قمری ، در عصر او می نویسد :
« آب و هوای تهران از دیگر ولایات ری نیکوتر است از ارتفاعاتش غله و میوه نیکو می آید و از آن جمله خربزه و انگور و انجیر او به غایت لطیف می باشد . »
امین احمد رازی  نیز به سال 1002 قمری ، درستایش تهران      می نویسد :
« تهران به واسطه انهار جاریه و کثرت اشجارمثمره و باغات متزهه نظیر بهشت است . »
شاه عباس ، هم به نوبت خود گامی بلند ، در جهت توسعه تهران برداشت ،  که خود موجب اعتبار بخشیدن هر چه بیشتر این شهر شد . گو اینکه شاه عباس در یکی از اقامت هایش در تهران بیمار می شود و نفرین  می کند ، کسی را که از بیرون به این شهر بیاید و آنجا بماند ، ولی چهار باغ عباسی را با غرس چنارهای فراوان بنا نهاد ، که همان ارگ سلطنتی دوره های بعد می شود ، و از همه مهمتر وی  برای تهران و اطراف آن بیگلر بیگی تعیین کرد و این نخستین بار بود ، که تهران دارای بیگلربیگی ، که مقام  پر اهمیتی در تشکیلات حکومتی – اداری کشور بود – ، شد .
در عصر شاه عباس ، ایران چهار والی و سیزده بیگلربیگی داشت .
پیترو دلاواله  ( Pietro Della Valle) جهانگرد ایتالیایی به سال 1026 قمری برابر با سال 1617 میلادی ، تهران را دیده و از آن این گونه یاد می کند :
« تهران شهر بزرگی است که از کاشان وسیع تر است . . .
تهران ، پایتخت ایالتی است که به همین نام خوانده می شود و مقر خان است  . . .  باید واقعا ً تهران را شهر چنارستان بنامیم . . . »
بعد از احداث عمارت باباشیخ ، نخستین بار در عصر شاه سلیمان ( اواخر قرن یازدهم ) است ، که به فرمان او در باغ شاه ( ارگ سلطنتی ) کاخ سلطنتی بنا شد .
این کاخ همان عمارتی است که بعد ها شاه سلطان حسین ، هنگام ترک اصفهان در مقابل هجوم افغان ها در آن اقامت گزید و تهران را به مقر موقت حکومتی ( = پایتخت ) انتخاب کرد و درّی افندی سفیر عثمانی( 1134 قمری) را در همین کاخ به حضور پذیرفت .
در دوران صفوی تهران باز هم آبادترگردید ، و بنا هایی از قبیل مساجد چال حصار و جامع و مدارس دینی امامزاده زید ، سید ولی ، چال و محمدیه  در این عصر ساخته شد .
به سال 1137 قمری اشرف افغان تهران را محاصره کرد و با شکستن مقاومت تهرانی ها ، دروازه شهر را گشود و در تهران در کاخ شاه سلیمان مستقر گردید. افاغنه در تهران حصار ارگ را بنا کردند و در شمالی ارگ (=دروازه اسدالدوله = دروازه دولت ) را ساختند .  افاغنه طی اقامت خود در تهران پاره ای از سران و بزرگان شهر را کشتند و مردم را رنج دادند .
 نادر شاه ، پیش از سلطنت به سال 1142 قمری ، قوای اشرف افغان راشکست داد ، و پس از پادشاهی ، مشهد را به عنوان مرکز حکومت خویش بر گزید ، ولی اهمیت تهران را نیز از نظر دور نداشت . انجمن نوروز که کنگره ای از حکام سراسر کشور بود ، را به سال 1153 قمری ، در تهران بر گزار نمود.
نادر، پسرش رضا قلی میرزا را به ولابت عهدی بر گزید و او را حاکم تهران نمود .
نادر، خود نیز مدتی در تهران اقامت داشت ، که طی آن گروهی از کلیمیان را در بیرون حصار شهر اسکان داد .
تهرانیان ، پس از روی کار آمدن نادر و دور شدن از دوران افاغنه به آرامشی دست یافتند که با کور شدن رضاقلی میرزا و سپس کشته شدن نادر آن آرامش .
بعد از آنکه تهران به شهرت و اعتباری در ایران دست یافت ، به سبب توجهی که فاتحان به تهران داشتند ، بار دیگر ازدست رفت . به علت برسر راه شرق به غرب بودنش ، پس از فروپاشی صفویه ، دایم دست به دست      می شد .
تهران ، بعد از نادر هم مدتی به اشغال الهیارخان ازبک – که از طرف نادر حاکم لاهور شده بود ، در آمد . او به پاره ای از بناهای شهر آسیب رساند و عده ای را رنجاند .
 تهران بعد از دست به دست گشتن ، در میان وارثان  افشاریه و محمد حسن خان قاجار و زندیه ، سرانجام  محل استقرار کریم خان زند فاتح این درگیری ها ، شد و او تهران را به صورت مرکز عملیات سپاه خود در آورد .
در « تاریخ گیتی گشا » علت این انتخاب آمده :
« . . . چون بلده تهران ، که وسط محال عراق و آذربایجان و دارالمرز ( مازندران ) و خراسان واقع است . . . »
روز 15 جمادی الثانی 1172 قمری ، کریم خان در تهران بود ، که سربریده محمد حسن خان قاجار، پدرآقا محمد خان ، رقیب دیرینه اش را به حضور آوردند .
اعتمادالسلطنه می گوید :
« کریم خان ، سر محمد حسن خان را با گلاب شسته و برای دفن به حضرت عبدالعظیم فرستاد . . . »
کریم خان ، در دیوانخانه تهران برتخت شاهی نشست ، ولی خود را وکیل الرعایا نامید . به فرمان او در سال 1173 قمری ، بنای عمارت سلطنتی و دیوانخانه بزرگ و باغ جنب دیوانخانه و یک دست حرمخانه در ارگ سلطنتی بنا کردند .
بنای خلوت کریم خانی ، که ناصرالدین شاه نیز گاهی در آنجا خلوت می کرد و قلیانی می کشید ، در شمال غربی محوطه ارگ سلطنتی مشرق عمارت تخت مرمر، از بنا های اوست .
کریم خان ، هنگام اقامت خود در تهران ، فرمان داد ، آقا محمد خان ، پسر ارشد محمد حسن خان قاجار، را در ظاهر به سبب ادای احترام به وی ، لیکن برای آسودگی  خیال در دربار اقامت دهند .  در حقیقت خواست ، او    « تحت الحفظ » باشد .
 کریم خان ، قصد داشت ، تهران را برای پایتختی بر گزیند و چون باید با همسایگان متجاوز در شمال و غرب و شرق نیز می جنگید ، این شهر برای این منظور از موقعیت بسیار مناسبی برخوردار بود ، بنابراین در دوران اقامت ، اقداماتی از جمله احداث چند بنا انجام داد ، ولی در سال 1176 قمری ، ناگهان از اندیشه پایتختی تهران در گذشت و این شهر را به قصد شیراز ترک کرد و حکومت تهران را به غفور خان تهرانی سپرد .
 آقا محمد خان ، تا زمان مرگ کریم خان ، روز سه شنبه سیزدهم صفر 1193 قمری ، در دربار او زیر نظر بود . لیکن در روزهای پایانی عمر پادشاه زند با هماهنگی قبلی با عمه خود که در حباله نکاح شاه بود ، به بهانه شکار بیرون شهر بسر می برد ، تا اینکه با علامت دریافتی از او ازمرگ کریم خان با خبر شد و از شیراز گریخت و روز هایی که مدعیان تاج وتخت در خاندان زند به جان هم افتاده بودند و یکدیگر را می کشتند ، خود را به استر آباد رساند. در آنجا به ایل خود پیوست و سپاهی فراهم آورد ، و قدم در راهی نهاد که منتهی به سلطنت ایران زمین شد .
عللی که موجب شد تا او به مقصود خود برسد :
الف – فتحعلی خان و محمد حسن خان ، جد و پدر آقا محمد خان روسای ایل قاجار بودند ، ایلی که دو سه قرن از تاثیر گذاران در صحنه سیاسی – نظامی کشور بود و این زمینه ای بسیار موثر برای پادشاهی او به شمار می آید . 
ب – وجود مادری بسیار کاردان و لایق برای شکل گیری شخصیت او .
ج – کینه او از نادر و کریم خان که انگیزه ای قوی در او ایجاد کرده بود .
د – رنجی که در زندگی از کودکی بر اثر خصی شدن و جنگ و گریز هایی که جد و پدرش با مدعیان حکومت داشت ، کشیده بود .
ه – اراده سخت قوی ، اعتماد بنفس ، بیرحمی ، حفظ آرامش هنگام خشم و خستگی ناپذیری او و... .
آقا محمد خان برای رسیدن به سلطنت ، راه سختی را سپری کرد . او وقتی از شیراز گریخت در راه تهران به استر آباد موطن ایل قاجار با تنی چند از همراهانش به کاروان حامل وجوه مالیات حمله کردند و آن مبالغ را تصرف نمودند . وقتی به استرآباد رسید، برادرش مرتضی قلی خان ،که مدعی سلطنت بود،او را زندانی کرد ، لیکن خود را از زندان رهانید ، قوایی مهیا ساخت و مبارزه اش را برای تاج وتخت آغاز نمود .
وی تا سال 1299 قمری ، بار ها به تهران حمله برد ، اما غفورخان حاکم تهران سد راهش بود ، تا سرانجام براثر شیوع بیماری وبا در تهران ، او بیمار شد ، و در گذشت . بعد از غفور خان ، جانشین او محمد خان حاکم تهران شد . دوره ایشان بود ، که آقا محمد خان بالاخره به آرزویش دست یافت و تهران را تصرف کرد  . در این زمان علی مراد خان زند ، دشمن اصلی آقا محمد خان هم تهران را به قصد سرکوبی جعفر خان زند در اصفهان ترک کرده بود .
آقا محمد خان ، به سبب رنجی که در فتح تهران برد ، سران و بزرگان شهر را سخت تنبیه نمود و پاره ای را کشت .
وی در سال 1200 قمری ، ( برخی 1203 گفته اند ) در حالی که بسیار از مدعیان سلطنت نظیر لطفعلی خان زند و حتی برادران ناتنی خودش زنده بودند ، در ارگ سلطنتی جلوس کرد و تهران را به پایتختی برگزید . او پیش تر ساری را در استر آباد مرکز حکومت خویش قرار داده بود ،ولی بعد با افزوده شدن متصرفاتش ، تهران را مناسب پایتختی دید .
تا سال 1209 قمری ، طول  کشید که آقا محمد خان ، موفق شد ، تمام مدعیان سلطنت را از میان بردارد. در این سال وی در تهران تاجگذاری کرد ، کاری که هنگام اعلام پایتختی تهران به سال 1200 قمری ، انجام نداده بود. اعتماد السلطنه در این باره می نویسد :
« حضرت آقا محمد شاه . . . به استدعای امرا و اعیان و سران سپاه تاج شاهی مشهور به تاج ماه و باز وبند مکلل به الماس معروف به دریای نور را از فرق و بازوی مبارک نامی فرمود . . . . »
آقا محمد خان پس از فرار از شیراز بر سر تصاحب تاج وتخت پادشاهی ایران تا پایان عمر با این مدعیان جنگید : علی مراد خان زند ، جعفر خان زند ، لطفعلی خان زند ، تعدادی از برادرانش ( جعفر قلی خان در تهران به دستور او کشته شد ، مصطفی قلی خان به دستور او کور شد ، مرتضی قلی خان به روسیه گریخت ، رضا قلی خان به مشهد گریخت و انجا در گذشت  )
و حاکمان ولایات دور و نزدیک ایران از قبیل بخارا ، گرجستان ، خیوه ، شیشه  و . . .( که مورد حمایت روسیه بودند)، ازبک ها و افاغنه و افزون بر این ها روسیه و عثمانی( دشمنان ایران که همیشه مترصد حمله و آسیب  و . . . بودند )
درباره اراده آهنین آقا محمد خان بسیار گفته اند :
بیگی جان ، حاکم بخارا گفته است :
اخته خان ( دشمنان او را اخته خان می نامیدند ) گوید وکند .
گویند : او در جنگ ها برای حفظ آمادگی با چکمه و لباس نظامی می خوابید.
هنگام سرکوبی حاکم شیشه که از اطاعت مرکز سر پیچیده بود، حاکم برای زمین گیر کردن او فرمان داد آب رودخانه را بردشت اطراف شهر شیشه ( شماخی ) باز کنند، تا سپاه آقا محمد خان قادر به پیشروی نگردد ، ولی آقا محمد خان با آن که تلفاتی فراوانی در آن با تلاق جهنمی داد، با نبوغ  نظامی اش  موفق به فتح این جنگ شد . آوازه نبوغ نظامی او و پیروزی اش در سرکوبی مدعیان بود که کاترین امپراطریس روسیه از رویا رویی با او سر باز می زد وهمین حسن شهرت بود که بعد ها نیز انگیزه اعزام فرستاده ناپلئون به دربار فتحعلی شاه شد .
انگیزه آقا محمد خان درانتخاب تهران به پایتختی این موارد بوده است :
الف – نزدیکی تهران به استرآباد محل استقرار ایل قاجار .
ب – مرکزیت تهران نسبت به ولایات شمالی و غربی و شرقی کشور و امکان دسترسی بهتر از این شهر برای سرکوبی نافرمانی حکام آن ولایات . تهران در محل تقاطع راه شرقی – غربی و شمالی – جنوبی کشور بود به لحاظ نظامی اهمیت سوق الجیشی داشت .
ج – نزدیکی محل سکنای عرب های ورامین که شاه قجر را در مقابل دشمنان حمایت می کردند .
خلاصه اینکه :
تهران ، هرگز به یکباره و ناگهان به پایتختی برگزیده نشده است . بلکه گستره تهران ، دارای پیشینه تمدنی دست کم 9 هزار ساله است  . در این گستره دماوندی قرار دارد ، که خود از شهر های قدیمی دنیا ست و به  وقت مغان ، مرکز دینی و محل استقرار مسمغان بوده است .
ری شهر دیگر این پهنه بود که با سابقه چند هزار ساله جزو شهرهای بزرگ آسیا بلکه عالم به شمار می رفت .
روستای تهران ، پس از ویرانی ری در حمله مغول روبه آبادانی نهاد . محو شدن تدریجی ری بعد از آن حمله ویرانگر ، مردم این خطه را واداشت تا نیاز خود را به وجود یک مرکز شهری به دوش تهران نهند ، که اندک اندک توسعه پیدا می کرد و آباد می شد و به لحاظ حکومتی اعتبار می یافت .
 مراحل رشد و توسعه و سبب و انگیزه ها در مقاطع مختلف زمانی چنین است :
1-    ویرانی ری ، سبب انتخاب تهران به جانشینی آن شد .
2-    آب فراوان ( به نسبت جمعیت و مساحت ) و خاک حاصلخیز در آن قرون ، سبب برتری تهران در برابر دیگر روستاهای این گستره در این انتخاب بود .
3-    ساخته شدن حصار به فرمان شاه تهماسب ، که وجود شکار فراوان در دشت های خوش آب و هوا ی تهران و نزدیکی حضرت عبدالعظیم خود دلیل صدور آن  فرمان  بود .
4-    تعیین بیگلر بیگی ، برای تهران توسط شاه عباس ، که بر اعتبار تهران ، جهت شهر شدن ، بسیار افزود . شاه عباس را در این کار دلایلی چند بود :
    الف – وجود تهرانی با قدرت مقابل حمله احتمالی ازبک ها از سوی شرق لازم بود .
    ب – تهران بزرگ و آباد می توانست ، تامین کننده غلات و میوه و . . . پایتخت نشینان باشد .
5-    واقع بودن تهران بر سر راه دوهزار ساله ابریشم در جانشینی ری.
6-    ساختن اولین کاخ در تهران به وسیله شاه سلیمان .
7-    مرکزیت یافتن موقتی کشور توسط شاه سلطان حسین ، هنگام تسلط افاغنه بر اصفهان .
8-    تصرف و تسلط افاغنه بر تهران ، که خود تاییدی بر نقش مهم وحیاتی آن در اداره کشور بعد از اصفهان بود.
9-    پذیرفتن نادر شاه بر اهمیت تهران و تداوم یافتن مرکزیت نظامی – ادارای آن .
افزودن بنا ها سلطنتی در تهران در عصر کریم خان زند و قصد داشتن او بر انتخاب این شهر به پایتختی .
 موارد یاد شده موجب شدند تا آبادی تهران بر اثر رشد و توسعه گام به گام به چنان موقعیتی به لحاظ سیاسی ، سوق الجیشی ، اقتصادی و اجتماعی دست یافت ، که با افزوده شدن عواملی چند در عصر آقا محمد خان ، این پادشاه را نا گزیر از انتخاب تهران به پایتختی شد . زیرا که در آن وقت این انتخاب بهترین گزینه در میان دیگر شهر های ایران به شمار می رفت .

زهرا نجفی بازدید : 9 جمعه 17 آذر 1391 نظرات (0)

خورشیدگرفتگی یا کُسوف (نام قدیمی‌تر خورگیر[نیازمند منبع]) وقتی رخ می‌دهد که سایهٔ ماه بر بخشی از زمین بیافتد و در نتیجه از دید قسمت‌هایی از کرهٔ زمین، قرص ماه روی قسمتی از قرص خورشید را بپوشاند. این پدیده هر ۳۵ سال و در مناطق مداری هر ۳۷ سال یکبار روی میدهد و هر فرد در طول عمر خود در ناحیه خود می‌تواند تا ۲ بار آن را ببیند. این پدیده هنگامی رخ می‌دهد که زمین و ماه و خورشید به ترتیب در یک خط راست یا تقریباً در یک خط راست قرار بگیرند و این شرایط تنها در زمان ماه نو ممکن است برقرار گردد. گرفتگی کامل خورشید را باید یکی از منظره‌های بسیار زیبا و در عین حال ترسناک طبیعت دانست.

هرگاه از دید یک ناظر، یک جسم آسمانی که در ظاهر کوچکتر است از مقابل یک جسم آسمانی که در ظاهر بزرگتر است عبور نماید، گذر جسم اول (از مقابل جسم دوم) رخ داده‌است.
هرگاه از دید یک ناظر، یک جسم آسمانی که در ظاهر بزرگتر است از مقابل یک جسم آسمانی که در ظاهر کوچکتر است عبور نماید، اختفاء جسم دوم (توسط جسم اول) رخ داده‌است.
هرگاه یک جسم آسمانی از خلال سایهٔ یک جسم آسمانی دیگر عبور کند، گرفت جسم اول (توسط جسم دوم) رخ داده‌است.

بر اساس این تعاریف نجومی، هرگاه ماه از میان زمین و خورشید عبور نماید و سایهٔ ماه روی قسمتی از زمین بیافتد، هم اختفاءِ خورشید توسط ماه رخ داده‌است و هم گرفتِ زمین توسط ماه رخ داده‌است. با وجودِ این، چنانکه از قدیم به رخ دادن این پدیده خورشیدگرفتگی گفته می‌شده‌است، هنوز هم از این نام استفاده می‌شود.

هندسهٔ مداری خورشیدگرفتگی [ویرایش]

زمین در گردش به دور خورشید و ماه در گردش به دور زمین در مدارهای بیضی‌شکل اما نزدیک به دایره حرکت می‌کنند. شعاع مدار گردش زمین به دور خورشید (تقریباً ۱۵۰ میلیون کیلومتر) حدود ۴۰۰ برابر بزرگتر از شعاع مدار گردش ماه به دور زمین (تقریباً ۳۸۰ هزار کیلومتر) است و این در حالی است که اندازهٔ واقعی خورشید نیز حدود ۴۰۰ برابر بزرگتر از اندازهٔ واقعی ماه است. این وضعیت باعث شده‌است که اندازهٔ ظاهری ماه و خورشید از دید اهالی کرهٔ زمین تقریباً یکسان باشد.

بیضی بودن مدارها، باعث می‌شود که فاصلهٔ زمین تا خورشید در طول زمان تا حد ۱٫۶ ٪ کم یا زیاد شود و فاصلهٔ ماه تا زمین در طول زمان تا حد ۵٫۴ ٪ کم یا زیاد شود. این مطلب موجب شده‌است که در زمان‌های مختلف، اندازهٔ ظاهری ماه و خورشید کمی تغییر کند و در نتیجه ماه گاهی کوچکتر، گاهی هم‌اندازه و گاهی اندکی بزرگتر از خورشید دیده شود. از سطح کرهٔ زمین، اندازهٔ ظاهری ماه از ۲۹٫۳ تا ۳۴٫۱ دقیقهٔ قوس و اندازهٔ ظاهری خورشید از ۳۱٫۶ تا ۳۲٫۷ دقیقهٔ قوس در تغییر می‌باشند.

صفحهٔ مداری گردش ماه به دور زمین، نسبت به صفحهٔ مداری گردش زمین به دور خورشید °۵٫۱۴۵ زاویه دارد. این مطلب باعث می‌شود که در زمان ماه نو، در اغلب موارد ماه با خط واصل بین زمین و خورشید فاصله داشته باشد و تنها در بعضی از دفعاتِ ماه نو این سه جرم آسمانی تقریباً در یک خط راست قرار بگیرند.

ویژگی‌های مداری ذکر شده در بالا، موجب شده‌است که پدیدهٔ خورشیدگرفتگی در کرهٔ زمین از ویژگی‌های منحصر به فردی در بین سیارات منظومهٔ خورشیدی برخوردار باشد و پیچیدگی‌ها و زیبایی‌های خاصی به شرح زیر در آن دیده شود.

دفعات خورشیدگرفتگی [ویرایش]

حدود ۳۰ روز طول می‌کشد تا ماه یک گردش کامل به دور زمین انجام دهد و در هر بار گردش، یک بار ماه نو رخ خواهد داد.

اگر صفحهٔ مداری گردش ماه به دور زمین همان صفحهٔ مداری گردش زمین به دور خورشید می‌بود، در هر ماه یک بار خورشید گرفتگی رخ می‌داد. اما وجود انحراف زاویه‌ای بین این دو صفحه، باعث می‌شود که در بسیاری از ماه‌ها، ماه از بالا یا پایین قرص خورشید بگذرد.

بنا بر این تنها دو یا سه بار در هر سال، ماه در هنگام عبور از فاصلهٔ میان زمین و خورشید به اندازهٔ کافی به خط واصل بین زمین و خورشید نزدیک می‌شود و در این هنگام گرفت خورشید رخ می‌دهد.

انواع خورشیدگرفتگی [ویرایش]

این نوع از خورشیدگرفتگی، هنگامی رخ می‌دهد که از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه کوچکتر از اندازهٔ ظاهری خورشید دیده شود. در این وضعیت، در مکان‌هایی از کرهٔ زمین که به خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه خیلی نزدیک هستند، تنها حلقهٔ پرنوری از خورشید دیده می‌شود و درون حلقه (که روی تاریک ماه است) کاملا تاریک دیده می‌شود.

خورشیدگرفتگی کلی - ۱۹۹۹ میلادی

این نوع از خورشیدگرفتگی، هنگامی رخ می‌دهد که از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه اندکی بزرگتر از اندازهٔ ظاهری خورشید دیده شود. در این وضعیت، در مکان‌هایی از کرهٔ زمین که به خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه خیلی نزدیک هستند، تمام سطح خورشید توسط روی تاریک ماه پوشانده می‌شود.

در این نوع خورشیدگرفتگی امکان رؤیت جو خورشید وجود دارد که زیبایی این پدیده عمدتا به همین موضوع برمی‌گردد. معمولاً هر ۱٫۵ سال یک بار خورشید گرفتگی کلی روی می‌دهد، اما هر انسان در طول عمرش شاید یک بار شانس تماشای این پدیده را داشته باشد.

در خورشیدگرفتگی کلی (کسوف کامل) زمین، ماه و خورشید در یک راستا قرار میگیرند، در این حالت کل قرص خورشید در پشت ماه پنهان می‌شود. سایه ماه فقط چند کیلومتر از سطح زمین را در بر می‌گیرد و به موازات حرکت ماه در مدار خود، یک مسیر طولانی منحنی شکل در روی زمین می‌پیماید. تنها کسانی می‌توانند گرفتگی خورشید را ببینند که در جایی از این مسیر باریک و طولانی واقع باشند.

در هر نقطه، مدت گرفتگی کامل، بیشتر از دو تا پنج دقیقه طول نمی‌کشد. هر چه گرفتگی کامل نزدیکتر می‌شود، آسمان تاریکتر می‌شود و ستارگان بیشتری پدیدار می‌شوند. هنگامی که قرص خورشید کاملاً پوشانده می‌شود، هاله سفید رنگ درخشانی در اطراف ماه می‌درخشد. این همان تاج است که بصورت هاله‌ای از گازهای رقیق و داغ از خورشید جریان دارند. در کنار قرص سیاه ماه، حلقه باریک و سرخ رنگی از گازهای خورشید به چشم می‌خورد که فام‌سپهر نام دارد.


هرگاه خورشیدگرفتگی اتفاق می‌افتد، در مکان‌هایی از سطح کرهٔ زمین که از خط واصل مرکز خورشید و مرکز کرهٔ ماه دور هستند، امکان رؤیت گرفت کلی یا گرفت حلقوی وجود ندارد. در چنین نقاطی - که شامل مساحت بیشتری از زمین می‌شود - دو قرص خورشید و ماه هم‌مرکز دیده نمی‌شوند و در نتیجه روی تاریک ماه، تنها قسمتی از قرص خورشید را می‌پوشاند که به این حالت گرفت جزئی گفته می‌شود.

  • خورشیدگرفتگی مرکب

در بعضی از خورشیدگرفتگی‌ها، از سطح زمین اندازهٔ ظاهری ماه و خورشید خیلی به یکدیگر نزدیک است. در این وضعیت که خیلی به ندرت رخ می‌دهد، ممکن است در نقاطی از سطح زمین خورشیدگرفتگی کلی و در نقاط دیگری خورشیدگرفتگی حلقوی دیده شود که به این حالت خورشیدگرفتگی مرکب اطلاق می‌گردد. در این حالت نیز در دیگر نقاط سطح زمین، خورشیدگرفتگی جزئی دیده خواهد شد.

ارتباط نوع خورشیدگرفتگی با سایهٔ ماه [ویرایش]

A کسوف کلی در قسمت سایه
B کسوف حلقوی در پشت سایه (ضد سایه)
C کسوف جزئی در قسمت نیم‌سایه

برای هر جسم کروی تاریک مانند ماه که در نزدیکی جسم کروی نورانی مانند خورشید قرار بگیرد، سایه‌ای تشکیل می‌شود که می‌توان در آن قسمت‌های زیر را تشخیص داد:

  • سایه که جسم نورانی در آن دیده نمی‌شود و کاملا تاریک است.
  • نیم‌سایه که تنها یک سمت از جسم نورانی در آن دیده می‌شود، در قسمت بیرونی سایه قرار دارد و نیمه‌تاریک است.
  • ضد سایه که قسمت‌های میانی جسم نورانی در آن دیده نمی‌شود، در قسمت عقب سایه قرار دارد و نیمه‌تاریک است.

اگر وضعیت مداری ماه در هنگام ماه نو به گونه‌ای باشد که هیچ کدام از سه قسمت سایه ماه با سطح زمین تلاقی نکند، خورشیدگرفتگی اتفاق نخواهد افتاد. در غیر این صورت، یکی از حالت‌های زیر رخ خواهد داد:

  1. اگر فاصله ماه و زمین در هنگام ماه نو به میزانی (کم) باشد که بخش سایه ماه با سطح زمین تلاقی پیدا کند، در آن قسمت از زمین خورشیدگرفتگی کلی قابل رؤیت خواهد بود. (قسمت A در شکل مقابل)
  2. اگر فاصله ماه و زمین در هنگام ماه نو به میزانی (زیاد) باشد که بخش سایه ماه با سطح زمین تلاقی پیدا نکند، در آن صورت ضد سایه با سطح زمین برخورد می‌کند و در چنین قسمت‌هایی از زمین خورشیدگرفتگی حلقوی قابل رؤیت خواهد بود. (قسمت B در شکل مقابل)
  3. ممکن است در حالت‌های خاص بعضی نقاط زمین از بخش سایه و بعضی نقاط دیگر از بخش ضد سایه عبور کنند، که در این وضعیت خورشیدگرفتگی مرکب (در بعضی نقاط کلی و در بعضی نقاط حلقوی) خواهد بود. خورشیدگرفتگی فروردین‌ماه ۱۳۸۴ (آوریل ۲۰۰۵) در آمریکای جنوبی از این دسته بوده‌است.
  4. در هر سه حالت فوق، قسمت‌های زیادی از سطح زمین از قسمت نیم‌سایه عبور خواهند کرد و در این نقاط خورشیدگرفتگی جزئی رؤیت می‌شود. (قسمت C در شکل مقابل)
  5. ممکن است در شرایطی تنها نیم‌سایه با سطح زمین برخورد نماید. در این حالت بعضی نقاط سطح زمین خورشیدگرفتگی جزئی را تجربه خواهد کرد بدون اینکه در جایی خورشیدگرفتگی کلی یا حلقوی رخ داده باشد. خورشیدگرفتگی انتهای اسفندماه ۱۳۸۵ (مارس ۲۰۰۷) و خورشیدگرفتگی شهریورماه ۱۳۸۶ (سپتامبر ۲۰۰۷) از این دسته بوده‌اند.

مسیر خورشیدگرفتگی [ویرایش]

2179-11-28.gif
BNE.Astronomia.Eclipse.total.Coello.18.julio.1860.jpg

در خلال گرفت، بر اثر حرکت ماه و چرخش زمین، سایه ماه زمین را از غرب به شرق طی می‌کند، که به این سیر حرکتی سیر گرفتگی کلی می‌گویند. هر کسی که در این مسیر باشد خورشید را در حالت گرفت کلی خواهد دید، این مسیر در بیشترین حالت به ۳۲۰ کیلومتر می‌رسد و حدود نیم درصد سطح زمین را می‌پوشاند.

خورشیدگرفتگی در زمین و دیگر سیارات [ویرایش]

اندازهٔ ظاهری ماه و خورشید از دید اهالی کرهٔ زمین تقریباً یکسان و به دلیل بیضوی بودن مدارها تا حدودی دارای نوسان می‌باشند. این مطلب موجب شده‌است که پدیدهٔ خورشیدگرفتگی در کرهٔ زمین از ویژگی‌های منحصر به فردی در بین سیارات منظومهٔ خورشیدی برخوردار باشد و پیچیدگی‌ها و زیبایی‌های خاصی در آن دیده شود.

در دیگر سیارات منظومهٔ خورشیدی هم پدیدهٔ خورشیدگرفتگی روی می‌دهد، اما زیبایی‌های مربوط به خورشیدگرفتگی در کرهٔ زمین در دیگر سیاره‌ها دیده نمی‌شود. در سیاره مشتری، به دلیل تعدد قمرها، خورشیدگرفتگی‌های متعددی رخ می‌دهد. در پلوتو نیز خورشیدگرفتگی وجود دارد، اما این پدیده به صورت دوره‌ای و در فواصل بیش از ۱۰۰ سال رخ می‌دهد.

خورشیدگرفتگی در طول تاریخ [ویرایش]

خورشید گرفتگی ۱۵۷۱ اروپا

در طول تاریخ این پدیده همواره مورد توجه اقوام و ملل مختلف بوده‌است. اغلب تمدنهای کهن خورشید گرفتگی را پدیده‌ای شوم می‌پنداشتند و درباره آن اعتقادات خرافی داشتند. چینی‌ها عقیده داشتند که هنگام خورشید گرفتگی اژدهایی خورشید را می‌بلعد. در بسیاری از فرهنگها خورشید گرفتگی بلایی آسمانی پنداشته می‌شده‌است. مردم هند در خلال گرفتگی خود را تا گردن در آب فرو می‌کردند و اعتقاد داشتند که با این کار به خورشید و ماه کمک می‌کنند تا در برابر اژدها از خود دفاع کنند. مردم در زمان‌های قدیم از گرفتگی خورشید می‌ترسیدند. آنها علت گرفتگی را نمی‌دانستند و خیال می‌کردند که ممکن است خورشید برای همیشه ناپدید شود.

اهمیت علمی خورشیدگرفتگی [ویرایش]

مردم در زمان‌های قدیم از گرفتگی خورشید می‌ترسیدند، چرا که در ابتدا علت گرفتگی را نمی‌دانستند و خیال می‌کردند که ممکن است خورشید برای همیشه ناپدید شود و در ثانی به طور معمول این پدیده را به مسائل ماوراء طبیعی و خدایان ارتباط می‌دادند و ناپدید شدن خورشید را ناشی از خشم خدایان می‌پنداشتند.

اما امروزه جنبه علمی این پدیده به خوبی شناخته شده‌است و به همین خاطر به غیر از تماشای زیبایی ظاهری آن، استفاده‌های علمی هم از این پدیده صورت می‌پذیرد.

در زمان خورشیدگرفتگی و به خصوص در خورشیدگرفتگی کلی، امکان انجام بررسی‌های علمی خاصی روی بعضی از مسائل علمی فراهم می‌گردد که در مواقع دیگر عملاً غیر ممکن است و همین مطلب ارزش علمی این پدیده را بالا می‌برد.

مدتها پیش از آنکه گرفتگی رخ دهد. برنامه ریزی دقیقی صورت می‌گیرد، تا چندین هیئت در مسیر گرفت مستقر شوند. اخترشناسان تلاش می‌کنند تا محلهایی را انتخاب کنند که در مدت کوتاهی، گرفتگی ابری نباشد. طی چند دقیقه قابل استفاده، دوربینها و دستگاهها، هم‌زمان به عکسبرداری و آزمایشهای مختلف مشغول می‌شوند. حتی برخی از گروههای پژوهشگر در حالی که دستگاهها را در هواپیما جای می‌دهند، مطالعات خود را هنگام پرواز انجام می‌دهند. آنها با این روش می‌توانند از مزاحمت ابرها به دور باشند و نیز با پرواز هواپیما، مسیر سایه ماه را دنبال کنند. از اینرو به مدت مشاهده گرفتگی چندین دقیقه افزوده می‌شود.

وقتی ماه قرص خورشید را می‌پوشاند لایه‌های خارجی جو خورشید را می‌توان رصد کرد. با پدیدار شدن ستاره‌ها می‌توان انحنای فضا-زمان را اندازه گیری کرد با محاسبه زمان تماس اول ماه با خورشید می‌توان به جزئیاتی در حرکت مداری ماه و زمین پی‌برد. می‌توان ستارگان دنباله‌داری را که در حضیض هستند بررسی کرد و ... . در قرن اخیر مهم‌ترین سنجشهای خورشید گرفتگی اندازه گیری مکان ستاره‌های قابل روئیت در اطراف خورشید و تأیید تجربی نسبیت عام انیشتین است. نسبیت عام پایه کهکشان‌شناسی نوین است. امروزه گرفتگی کامل، برای اخترشناسان فرصت گرانبهایی است تا بخش‌های کم نورتر تاج خورشید و نیز لایه فام سپهر را مطالعه کنند.

زهرا نجفی بازدید : 14 جمعه 17 آذر 1391 نظرات (0)
يوفو چيست؟
اشیای مشاهده شده در آسمان یا در روی زمین را که تعبیر و تفسیر رفتار، حرکت، نمای ظاهری، نورافشانی و سایر ویژگیهایشان در چارچوب دانش ما، مشکل یا غیر ممکن به نظر آید و یا ظاهرا چنان نشان دهد که فناوری آنها نتواند فناوری زمین باشد یوفو (UFO) می‌نامند. کلمه یوفو از ترکیب حرق اول نام انگلیسی این اشیاء یعنی Unidentified Flying Objects، گرفته شده و برابر فارسی آن «اشیای پرنده ناشناخته» است.


به هر گونه پدیده دیداری در آسمان که قابل شناسایی نباشد شیء ناشناس پرنده یا یوفو گفته می‌شود. مشاهده اشیاء ناشناس پرنده که بیشتر با نام بشقاب پرنده شناخته می‌شوند مدت‌هاست از سوی افراد بسیاری (بیش از شصت هزار مورد) گزارش می‌شود.

نگاره‌ای از یک «بشقاب پرنده» که بوسیلهٔ یک چراغ قوه و برنامه کورل درست شده‌است.

 

              

تصویری از یک «بشقاب پرنده» که بوسیله یک چراغ قوه و برنامه Corel درست شده‌است.

این اشیاء را بشقابهای پرنده، اشیاء مرموز آسمان، اشیاء فضایی نامتعارف و نامهای دیگر نامیده‌اند. این نامها بویژه اصلاح بشقاب پرنده و برداشت مردم از ماهیت و منشأ آن توسط مطبوعات عنوان و منتشر و متداول شده‌است. در جامعه علمی از اصلاح بشقاب پرنده برای اشیاء یاد شده استفاده نمی‌شود، زیرا همه آنها به شکل بشقاب نیستند. اطلاعات جمع آوری شده درباره بشقابهای پرنده در چند دهه گذشته، شامل عکس، مشاهده راداری، شواهد عینی و اثرهای بجای مانده روی زمین یا محیط اطراف محل فرود این شی پرنده، همه دلالت بر وجود آن می‌کنند.

تاریخچه گزارش بشقاب‌های پرنده

در اسناد تاریخی بطور وضوح، مطلبی درباره بشقاب پرنده یافت نمی‌شود، مطالبی که در اسناد تاریخی به عنوان پدیده‌های غیر متعارف نام برده شده‌اند، همان پدیده‌های آسمانی هستند. اگر چه باستان شناسان، در گوشه و کنار جهان، اشکالی را یافته‌اند که تا آنها را به عنوان تصویر سفینه‌های انسان ماورا زمین قلمداد می‌کنند، این برداشتها درست نیست. بشقاب پرنده‌های زیادی در سال ۱۲۷۶ (۱۸۹۷) در آمریکا دیده شده‌اند. مردم آنها را کشتی هوایی (Air ship) می‌نامیدند، که شبیه دیریژابل بودند (Dirigeable) بودند. بشقابهای پرنده به مفهوم امروزی آنها، ابتدا از سال ۱۳۲۲ (۱۹۴۳) تا پایان جنگ جهانی دوم مشاهده شده‌اند که همان فوفایتر (Foo Fighter) آلمانیها بودند.

در روزنامه‌های ۲۲ آذر ۱۳۲۷ (۱۳ دسامبر ۱۹۴۴)، گلوله‌های نقره‌ای شناور در هوا، که متناوبا خاموش و روشن می‌شدند و هواپیماهای شکاری و بمب افکنها را تعقیب می‌کردند، سلاحهای جنگی نازیها معرفی شدند. درست در زمانی که فناوری ساخت موشک و هواپیما به مرحله‌ای رسید که امکان سفرهای فضایی را بطور واقعی متصور کرد، فعالیت بشقابهای پرنده بطور ناگهانی افزیش یافت. روز جهانی بشقاب پرنده را باید ۲ تیر ۱۳۲۶ (۱۴ ژوئن ۱۹۴۷) در نظر گرفت، زیرا در بعد از ظهر این روز بود برای نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم، گزارش مشاهده بشقاب پرنده در مطبوعات ایالات متحده آمریکا چاپ شد و از این روز صحبت بشقاب پرنده میان مردم شایع شد. مشاهده بیش از بیش بشقاب پرنده در کشورهای مختلف جهان در سال ۱۳۲۶ (۱۹۵۷) سبب شد تا این سال را «سال جهانی بشقاب پرنده» نام گذاری کنند.

 

نگاره‌ای از یک شیء ناشناس برفراز میرسبورگ آلمان

 

                             

  نگاره‌ای از یک شیء ناشناس برفراز میرسبورگ آلمان

 
ماهیت بشقاب پرنده

بررسی گزارشهای مشاهده بشقاب پرنده توسط افراد مطلع و آشنا، فقط معتبر است. زیرا، بسیاری از کسانی که مدعی مشاهده بشقاب پرنده شدند، اشیاء یا پدیده‌های شناخته شده را به عنوان بشقاب پرنده تلقی کردند. مشهورترین و آشناترین این اشیاء یا پدیده‌ها عبارتند از: موشکهای پرتاب شده توسط هواپیما، ماهواره‌های برخاسته از زمین، شهاب، قطعات شهاب سنگ خرد شده که با انمعکاس نور خورشید روشن دیده می‌شوند، روشن شدن ابرهای ارتفاع پایین توسط خورشید، طبقات موشکهای حامل، نورهای به رنگهای مختلف حاصل از سوختن ماهواره‌ها در جو، گلوله‌های منور نظامی، هواپیماهایی که فرود آمدنشان را علامت می‌دهند، بالونهای آزمایش، کره‌های درخشان یا قرصهای براق و روشن حاصل از انعکاس نور توسط سطوح خارجی هواپیماهای مدرن، دنباله بخار هواپیماها، سطح بالونهای آزمایشی و هر سطح صیقل داده شده، حشراتی که در ارتفاعات خیلی بالا پرواز می‌کنند، پرندگان، هاله نورانی اطراف خطوط سیمهای انتقال برق فشار قوی در اثر احاطه شدن با کریستالهای یخ در زمستان، سیارات، ستاره‌های درخشان، نورافکن، اعلانات نورانی بدنه هواپیما، امواج انعکاس یافته رادارهای دور برد روی صفحه رادار (در اثر تغییرات محلی جو)، هواپیماهای بدون خلبان، سراب نوری جو، سراب الکترونیکی یونکره‌ای، کاغذ سفید سرگردان در هوا که در اثر تابش نور خورشید درخشان دیده می‌شوند، حباب کف و غیره.

از میان اشیاء و پدیده‌های نامبرده، هیچ شی به انداره سیاره زهره به عنوان بشقاب پرنده گزارش نشده‌است. دلیل این است که ظهور، قطر زاویه‌ای، رنگ، قرمز شدگی تدریجی، تغییر ظاهری شکل و رنگ هنگام مشاهده با دوربینهای دو چشمی با تلسکوپهای کوچک سبب غیر طبیعی جلوه دادن سیاره زهره می‌شود. از پدیده‌های جوی دیگر که باعث ایجاد تصورات خیالی می‌شوند، بادهای شدید و خشن هستند.

فعالیتهای غیر عادی خورشیدی و پدیده‌های مختلف جوی در لایه‌های مختلف جو، شفق قطبی، گردبادهای کوچک و ... را می‌توان نام برد. ملاحظه می‌شود که پدیده‌ها و اشیاء گوناگونی به عنوان بشقاب پرنده می‌تواند جلوه‌گر باشد. از میان آنها فقط تعداد کمی مربوط به بشقاب پرنده به مفهوم واقعی است. دلیل گزارشهای نامربوط به بشقتاب پرنده، بیشتر از عدم آشنایی مشاهده کنندگان با پدیده‌های طبیعی و عدم اطلاع آنها از وجود اشیاء موجود در فضا و جو زمین ناشی می‌شود

مشخصات کلی بشقاب پرنده

بشقابهای پرنده صورتهایی از یک شی با پیچیدگی متغیر است و معمولا از شکل هندسی کروی مشتق می‌شوند و به شکل دیسک، بیضوی (شبیه به توپ راگبی)، دوکی، استوانه‌ای و مخروطی دیده شدند. بیشتر آنها به شکل بشقاب با قطری حدود ۷٫۵ متر و با گنبدی به ارتفاع ۱٫۵ تا ۱٫۸ در وسط بودند. بشقابهای پرنده قادرند به سرعت ابعاد خود را تغییر دهند. بشقاب پرنده شی کاملاً مجهزی است که شکل سطح قابل مشاهده آن نقش ثانوی در پرواز دارد و معمولا فاقد بال و چرخ است. این اشیاء وقتی از فاصله نزدیک مشاهده می‌شوند، دارای ابعاد نسبتا کوچک، غالبا کوچکتر از ۲۰ متر هستند، ولی ابعاد انعکاسی راداری آنها تقریبا به اندازه یک هواپیمای جت بوئینگ ۷۰۷ است.

بشقابهای پرنده، معمولاً بصورت دسته جمعی پرواز می‌کنند، ولی بصورت انفرادی نیز زیاد دیده شده‌اند. آنها، گاه در فضا به قطعات کوچکتر تقسیم می‌شوند و در چندین مورد هم قطعات کوچک نورانی بهم پیوسته و شی واحدی را بوجود می‌آوزند. ازعجایب اینکه، بشقابهای پرنده قادرند بطور ناگهانی و آنی خود را از نظرها ناپدید کنند. بشقابهای پرنده قابلیت ساکن ایستادن در هوا را دارند و می‌توانند شتاب و سرعت زیاد را داشته باشند. از ویژگیهای جالب و جذابشان نور افشانی آنها است. گزارشها نشان می‌دهند که آنها در دو فاز مختلف تاریک و روشن مشاهده می‌شوند، اغلب روی زمین می‌نشینند، گاه چنان آرام می‌نشینند که گویی روی قشری از مه آرمیده‌اند.

از ویژگیهای دیگرشان، وجود یک یا چند سرنشین در آنهاست که معمولا مایل به مشاهده شدن نیستند. سرنشینان بشقابهای پرنده مجهز به دستگاهی با توانایی تابش پرتوهایی هستند که از میان اشخاص و دیوار عبور می‌کند. سرنشینان قادر به پرواز بوده، اصابت تیر را احساس نکرده و متقابلا می‌توانند مشاهده کنندگان را فلج کنند. در برخی گزارشها آمده که سرنشینان شبیه انسان هستند. بشقابهای پرنده در پرواز در ارتفاعات کم و یا در روی زمین اثرهایی بر دستگاههای ساخت بشر و محیط اطراف بر جای می‌گذارند. بشقابهای پرنده از تواناییهای هواپیماهای مدرن کاملاً آگاهند، از اینرو فاصله خود را اسلحه هوایماها و توپهای ضد هوایی طوری حفظ می‌کنند تا هموراه در خارج از برد موثر آنها قرار گیرند و می‌توانند کلیه سیستمهای الکترونیکی و موتوری و راداری و ... هواپیماها را از کار بیاندازند.

مشاهده کنندگانی که به بشقابهای پرنده خیلی نزدیک شدند، در معرض آثار رادیواکتیو قرار گرفتند. به علاوه، این اشیاء قادرند رادار را به موقع حس و خنثی نمایند و مانع قفل شدن رادارهای کنترل آتش شوند و در دید رادارهای دور برد واقع نشوند. سرنشینان بشقاب پرنده مجهز به سیستم مولد نیروی دافعه قابل حمل‌اند، که پرواز و شناور شدن آنها را در فضا ممکن می‌سازد. به علاوه، پدیده‌های عدم اصابت گلوله به دستگاه و سرنشینان آن به کمک میدان دافعه قابل توجیه‌اند.

پدیده بشقاب پرنده از دیدگاه یونگ

بشقاب‌های پرنده نمونه نادری از یک شایعه بصری است که با تصاویر ذهنی جمعی که جنگجویان صلیبی در جریان محاصره اورشلیم لشکریان مستقر در مانز در جریان جنگ جهانی اول یا کاتولیک‌های گردآمده در فاطیما دیده‌اند ارتباط نزدیکی دارد .ریشه‌های این شایعه را می‌توان به کمک دو فرضیه روشن ساخت :یک رویداد فیزیکی واقعی مبنای شکل‌گیری افسانه‌ای متناظر با خود می‌شود یا یک کهن‌الگو تجربه‌ای شهودی به وجود می‌آورد و شایعه پا می‌گیرد .به طور کلی پدیده اشیا پرنده ناشناخته از نقطه نظر روان‌شناختی و تاریخی ارزش بررسی دارد زیرا نمونه‌ای عالی از چگونگی شکل‌گیری یک افسانه یا اسطوره‌های زنده به دست می‌دهد .همچنین روشن می‌سازد که چگونه در طول دوران‌های سرگشتگی و فشار روانی گسترده داستان‌هایی معجزه‌آسا درباره مداخله قریب‌الوقوع موجودات فرازمینی یا قدرت‌های آسمانی پا می‌گیرد .

در برخی موارد گزارش شده‌است که اشیا پرنده ناشناخته دراز و کشیده‌اند .در این موارد شباهت اجسام مشاهده شده به نره و مشابهت آن با دیگر نمادهای باستانی الوهیت مقتضی و به‌جاست .اما بیشتر بشقاب‌های پرنده شکل مدور دارند و شبیه نماد تمامیت هستند که به ماندالا معروف است و ای واقعیت که برخی از تصاویر تشکیل دهنده پندارها و شایعات مرتبط با اشیا پرنده ناشناخته نیز تعبیری جنسی -گرد/مادینه ,دراز/نرینه- دارند نشان می‌دهد که غریزه نیرومند جنسی در پیکربندی این پدیده سهم دارند .


مشاهده اشیاء پرنده ناشناس در طول تاریخ

80 میلادی : هنگامی که امپراتور روم اگریکولا در سفر اسکاتلند بود در شبی زمستانی شعله های عجیبی در آسمان بر فراز جنگل کالدون مشاهده می کند. تمام آسمان روشن شده بود و زمانی که هوا صاف بود یک کشتی آسمانی هر شب با سرعتی زیاد در آسمان پرواز می کرد!

98 میلادی :هنگام  غروب آفتاب در آسمان رم صفحه ای درخشنده  ظاهر گشت و سپس به سمت مشرق رفت!

398  میلادی :چیزی شبیه به کره ای سوزان که شمشیری از ان خارج شده بود بر فراز اسمان شهر بیزانس مشاهده شد. به نظر می رسید که این جسم پرنده از بالاترین نقطه آسمان زمین را لمس می کرد. چیزی که تا کنون دیده نشده.

776 میلادی : افرادی که در بیرون کلیسا ایستاده بودند دو صفحه درخشان بزرگ قرمز رنگ را بر فراز کلیسا مشاهده کردند که در حال مانور بودند. بسیاری از مردم با دیدن آنها وحشت زده شدند و از قلعه فرار کردند!

810  میلادی : سنت گریگوری به نقل از الکویین منشی و مورخ شارل مگنه و مولف کتاب ویتا کارولی در قسمت سی و یکم کتابش اظهار داشته که در سال 810 هنگامی که از شهر اخن المان دور می شده یک شیء گرد و بزرگ درخشان را در اسمان مشاهده کرده که از سمت شرق به غرب پرواز می کرده است. این شیء آنقدر بزرگ بوده که اسبهای سلطنتی رم کرده و باعث زمین خوردن و زخمی شدن شارل مگنه می شوند!

1235 میلادی : ژنرال یوریتسوم ژاپنی در روز 24 سپتامبر این سال در کمپ نظامی خود بود که واقعه ای عجیب روی داد. در هنگام شب و صبح روز بعد نورهایی در آسمان مشاهده می گردند که مانورهایی را در آسمان انجام می دادند. ژنرال از طالع بینانی که همراه او بودند علت ان واقعه را جویا می شود و آن ستاره شناسان دانشمند با خونسردی باشخ میدهند که این وقایع طبیعی هستند و وزش باد هنگام سحرگاهان باعث می شود ستارگان در آسمان به رقص درآیند!!

1239 میلادی : 24 جولای – انگلستان  قبل از دمیده شدن ستارگان یک شیء درخشان در آسمان ظاهر شد و به نظر می رسید که می تواند بروی هر دو سمت خود پرواز کند. این جسم بزرگ ابتدا از جنوب به سمت بالا پرواز کرد و فورا با گردشی سریع به سمت شمال پرواز می کند. ان جسم طوری پرواز می کرد که به نظر می رسید با هر سرعتی که بخواهد می تواند پرواز کند. بدین ترتیب به اعماق آسمان پرواز نمود!

1254 میلادی : در نمیه شب هشتم ماه یک شب پر ستاره ناگهان یک کشتی عظیم در آسمان ظاهر گشت. این کشتی مجلل با نورهای رنگی بود. راهبان سنت البان برای مدتی طولانی این کشتی را مشاهده کردند اما آن جسم از نظر ناپدید شد!

1290 میلادی : در بایلند یورک شایر شمالی در انگلستان هنگامی که راهب بزرگ و دیگر راهبان مشغول خوردن غذا بودند یک شیء مسطح و دایره ای شکل نقره ای رنگ و درخشان بر فراز کلیسا به پرواز درآمد و باعث وحشت راهبان گردید!

1332 میلادی : در ساعات اولیه شب در اگزبریچ انگلستان ستونی نورانی در آسمان مشاهده شد. این شیء از آسمان جنوب برخاست وبا حرکتی آرام به سمت شمال رفت. در جلوی این شیء عجیب دوکی شکل نوری قرمز رنگ به سمت جلو ساطع می شد. سپس آن جسم سرعت گرفت و در اعماق آسمان ناپدید گشت!

1492 میلادی : ساعت 10 شب 11 اکتبر کریستوف کلمب و همسفرش پدرو گوتیرز هنگامی که بر عرشه کشتی سانتا ماریا ایستاده بودند شیء درخشانی را در دوردست مشاهده کردند. این شیء در تمام طول شب چندین بار مشاهده شد و مرتبا بالا و پایین می رفت. کریستف کلمب قبل از اینکه به خشکی برسد به مدت چهار ساعت شاهد پرواز آن شیء بود.  به نظر او این نشانه  رسیدن آنها به خشکی بود!

1528 میلادی : مردم شهر سیژ در اوتریخت هلند با دیدن یک صلیب زرد رنگ و پرنده وحشت زده شدند. چرا که آنها تصور می کردند دشمن به شهر حمله کرده است.

1554 میلادی : در ساعات 6 تا 8 صبح 10 مارس در فرانسه در اطراف ماه یک نقطه نورانی دیده شد که از خود نورهایی پخش می کرد و صدایی گوشخراش داشت و مانند نوک یک پیکان به نظر می رسید که از یک پهلوی خود به پهلوی دیگر می چرخید!

1643 میلادی :11 مارس این سال وقایع نگاری به نام جان ایولین درانگلستان گزارش می دهد که :  من نباید فراموش کنم که چه چیز مارا در شب قبل بی نهایت و حیرت زده کرد. جسمی نورانی مانند ابر و به شکل یک شمشیر که نوک آن سمت شمال بود در آسمان مشاهده شد. این شیء مانند ماه آرام بود و بقیه آسمان نیز صاف و آرام بود. این جسم ساعت 11 شب تا 1 بامداد در آسمان دیده شد و در نهایت به سمت جنوب انگلستان پرواز نمود!

1700 میلادی : از تمدن سرخپوستان آمریکا گزارش می رسد که موجودات انسان گونه درخشانی وجود داشته اند که سرخپوستان را با یک لوله مخصوص!(سلاح اشعه ای) فلج می کردند. و نیز در تاریخ این سرخپوستان آمده است که برخی از زنان سرخپوست با گروهی از این مردان ستاره ای ازدواج کرده اند!

1742 میلادی : یکی از اعضای انجمن سلطنتی انگلستان می نویسد : در 16 دسامبر این سال من از منطقه جیمز پارک عبور می کردم که ناگهان نوری از پشت درختان و خانه ها از سمت غرب و جنوب به آسمان برخاست که مانند یک موشک بزرگ به نظر می رسید. وقتی که آن شیء تا 20 درجه از دید من اوج گرفت به حالت افقی در آمده و به سمت شمال و شرق به پرواز کرد. آن شیء بسیار نزدیک به نظر می رسید و حرکتش آرام بود. من حدود نیم مایل آنرا با چشمانم تعقیب کردم. یک شعله در قسمت عقب آن نمایان بود. انتهای آن مانند ردیفی از میله های آهنین به نظر می رسید. و در یک نقطه از آن شیء سیلندر مانند دنباله های نور ساطع می شد. به طوری که نیمی از طول آن کاملا شفاف به نظر می رسید. سر آن شیء به اندازه 3 درجه نسبت به قطر آن و دم آن نیز به اندازه سه درجه نسبت به طول تخمین زده می شد.

1790 میلادی : از فرانسه چنین گزارش شده که در خلال تابستان یک بازرس پلیس به نام لیابوف شاهد بود که یک کره نورانی بزرگ بر فراز فارملند در حال پرواز است. این کره نورانی سپس فرود آمد و مردی از آن خارج شد که به زبانی نا مفهوم سخن می گفت. بعد از این حادثه آن کره ناگهان منفجر شد و آن مرد نیز ناپدید گردید! این واقعه توسط بسیاری از مردم ان زمان رویت شده و به خوبی نیز ثبت گردیده است.

منبع:vmrpcr.ir

1500 سال قبل از میلاد : فرعون تاتموس سوم دوایر پلید و ناآرام درخشانی را در پهنه آسمان نظاره می کند.

329 سال قبل از میلاد : اسکندر مقدونی اعلام می کند که هنگامی که لشگریان وی در حال عبور از رودخانه جاکارتس بودند دو شی پرنده در آسمان ظاهر شده و چندین بار به سمت لشگریانش حمله بردند به طوری که  باعث رم کردن اسب ها و فیل ها و متواری شدن سربازان گردیدند. و سربازان تا روز بعد از عبور از رودخانه منصرف گشتند. آنها این حادثه را حادثه ای شیطانی که باعث شکستشان خواهد شد پنداشتند.

170 سال قبل از میلاد : ناوگانی تماشایی از کشتی های پرنده در آسمان لانوپیوم مشاهده گردیدند.

99 سال قبل از میلاد : هنگامی که لیویوس تروسو مشغول خواندن اعلامیه جنگ در ابتدای شروع جنگ ایتالیا بود صدای عظیمی از اسمان شنیده شد و کره ای از اتش در اسمان شمالی در قلمرو اسپولتوم ظاهر می شود که رنگ طلایی دارد. سپس به نظر می رسد که بزرگ تر شده و از زمین به سمت آسمان می رود. درخشندگی اش طوری است که خورشید را تحت الشعاع خود قرار می دهد. پس از آن به سمت مشرق رفته و ناپدید می شود.

42 سال قبل از میلاد : از روم گزارش می رسد که چیزی شبیه به یک نوع سلاح با صدایی عظیم از زمین بر می خیزد و به اسمان میرود! (ایا نوعی موشک رویت شده بود یا نوعی سفینه؟)

 70 میلادی : در 21 ماه May این سال یک شبح شیطانی در ابعادی باور نکردنی قبل از غروب آفتاب در آسمان ظاهر گشت. نیروهای نظامی شهرها را محاصره کردند و سلاح هایشان را به سمت ّسمان نشانه رفتند.

زهرا نجفی بازدید : 13 جمعه 17 آذر 1391 نظرات (0)
 جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است.

ـ رشد کودک در بهار بیشتر است.
 
ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند.

ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.

ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد.

ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند.

ـ کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند.

ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد.

ـ در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است.

ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است.

ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد.

ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند.

ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست.

ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است.

ـ انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد.

ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است.

ـ مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند.

- سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سلام يكم كمك كنيد و بگيد كه از چه چيز هايي بيشتر در وب ام استفاده كنم
    از چه نوع داستان‌هايي نخوشتان مي آيد؟
    جه چيزي را از همه بيشتر دوست داريد؟
    در چه چيري مهارت داريد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 26
  • بازدید کلی : 908